www.iiiWe.com » شکل در معماری

 صفحه شخصی سعید صادق پور   
 
نام و نام خانوادگی: سعید صادق پور
استان: آذربایجان شرقی - شهرستان: مرند
رشته: کارشناسی ارشد معماری
شغل:  مهندس معمار
شماره نظام مهندسی:  13-1-0-24319
تاریخ عضویت:  1391/02/01
 روزنوشت ها    
 

 شکل در معماری بخش معماری

9

 چکیده:
کلمه شکل و فرم هر دو به یک مفهوم به نظر می آیند که در واقع به این صورت نمی باشد ودر مفاهیم با هم متفاوتند هر چند که همیشه باهم و همراه هم هستند . لوی کان در این باره می نویسد : «فرم با شکل یکی نیست ، شکل به طرح مربوط است اما فرم به نمایش گذاشتن اجزاء جدائی ناپذیر می پردازد» طرح را به آنچه اطلاق می کنند که به معرض دید قرا دادن (فرم)می خواهد به ما بگوید واقعیت می بخشد و آدرنو نیز در باره فرم می گوید:« فرم چنانچه از خود لفظ پیداست فرم یک چیز است و خودآن چیز اجازه ندارد به تکرار خود منجر گردد »شاید شکل رابتوان دستور العمل استفاده فرمها در ارتباط آنها با یکدیگرتعریف نمود.
شکل در معماری نهایتا به ایده و کانسپت می انجامد که جانمایه همه کارهای معماری است ، که بیشتر پیشکسوتان در عرصه معماری از آن ( شکل ) به عنوان فونداسیون کانسپت اسم برده اند که از این جمله دکتر هادی میرمیران است .
در این گفتار ابتدا توضیحاتی درباره مبانی هنرهای تجسمی (عناصر و کیفیت نیروهای بصری در هنرهای تجسمی) مِن جمله ( شکل ) داده شده ، سپس به نکاتی در مورد مفاهیم اشکال در هنرهای تجسمی پرداخته و نهایتا به رابطه شکل و کانسپت در معماری پرداخته شده است .

مقدمه :
یکی از نخستین کسانی که به شکل در معماری توجه ویژه کرد، دوران (duran)(1760-1834 م.) متفکر و معمار فرانسوی بود. او در سال 1800 میلادی معماری را چنین تعریف کرد : « معماری هنر ترکیب اشکال است ، به نحوی که در تمام ساختمانهای عمومی وخصوصی قابل‌ تحقق باشد.» هدف اصلی دوران از این تعریف، تئوریزه‌کردن مباحث طراحی برای آموزش معماری بود که آنها را در کتاب معروفش به نام « دقت و تأکیدی بر درس‌های معماری» نشان می دهد. عناصر معماری که دوران از آنها نام می‌برد عبارتند از : «دیوارها، ستونها و طاق‌ها» و با این عناصر به دسته‌بندی و تحلیل آثار معماری دوره‌های مختلف می‌پردازد.
راب کرایر در ادامه‌ی کار دوران به بررسی و تحقیق آثار معماری جهان با توجه به شکل آنها پرداخت. او در کتاب « ترکیب‌بندی معماری» شکل های پایه ، یعنی مربع ، دایره و مثلث را تعریف کرده و براساس آنها به تحلیل آثار معماری پرداخته است. کرایر علم هندسه را مبنای مشترک همه‌ی معماری ها قرار داده و عناصر معماری را به دسته‌های زیر تقسیم می‌کند : 1ـ نقطه 2ـ خط 3ـ سطح 4ـ حجم 5ـ فضای داخلی 6ـ فضای خارجی، و در ترسیم‌های زیادی، حالت‌های گوناگون این عناصر را بررسی می‌کند. او دسته‌بندی بسیار مشخصی در مورد مهمترین سیستم‌های سازماندهی عملکرد دارد که عبارت اند از: سازماندهی مرکزی ، سازماندهی خطی ، سازماندهی مرکزی و خطی ، سازماندهی چندشاخه‌ای ، سازماندهی شبکه‌ای ، سازماندهی سطوح مختلف بر روی هم ، سازماندهی پیچ در پیچ .
در مجموع کرایر هم باتوجه به شکل، به‌عنوان تنها مرجع مشترک و با ابزار هندسه به تحلیل معماری می‌پردازد.
کلاوس هردگ از دیگر متفکرانی است که در تحلیل‌هایش از رویکرد شکلی استفاده می‌کند . او در کتاب « ساختار و شکل در معماری اسلامی ایران و ترکستان» به بررسی شکل در معماری ایران و ترکمنستان ـ از فضاهای بزرگ شهری تا یک اتاق کوچک ــ می‌پردازد و با تحلیل نمونه‌های شاخص معماری و مقایسه‌ی آنها باهم ، در جستجوی فهم و درک معماری آنها است. بعنوان نمونه در مقایسه‌ی شکلی یک مینیاتور متعلق به 1520 میلادی و پلان مسجدشاه اصفهان (1630ـ1597 م.) به این نتیجه می‌رسد که احتمالاً در طرح این مسجد از ساختار شکل آن مینیاتور استفاده شده است.
شاید در نگاه اولیه به کلمه شکل و فرم هر دو به یک مفهوم به نظر آیند که در واقع به این صورت نمی باشد ودر مفاهیم با هم متفاوتند هر چند که همیشه باهم و همراه هم هستند .لوی کان در این باره می نویسد : «فرم با شکل یکی نیست ، شکل به طرح مربوط است اما فرم به نمایش گذاشتن اجزاء جدائی ناپذیر می پردازد» طرح را به آنچه اطلاق می کنند که به معرض دید قرا دادن (فرم)می خواهد به ما بگوید واقعیت م یبخشد و آدرنو نیز در باره فرم می گوید:« فرم چنانچه از خود لفظ پیداست فرم یک چیز است و خودآن چیز اجازه ندارد به تکرار خود منجر گردد »شاید شکل رابتوان دستور العمل استفاده فرمها در ارتباط آنها با یکدیگرتعریف نمود.

مبانی هنرهای تجسمی
ایجاد آثار هنرهای تجسمی و درست درک کردن آن ها نیاز به یک شناخت اولیه از اصول و مبانی هنرهای تجسمی دارد. همین دلیل این مبانی را می توان به الفبا و قواعد درک زبان و ابدع در هنرهای تجسمی و بصری تعبیر کرد. آشنا شدن با مبانی هنرهای تجسمی می تواند تا حد زیادی در درک کردن جهان بصری مؤثر باشد.
آنچه در روزگار ما در قالب هنرهای تجسمی جای می گیرد عبارت است از : عکاسی، گرافیک، نقاشی ، طراحی و مجسمه سازی. به طور کلی می توان گفت همه هنرهایی که به صورت بصری ارائه یا دیده می شوند و با تصویر سر و کار دارند، اصول و مبانی مشترکی دارند که «مبانی هنرهای تجسمی» یا «مبانی هنرهای بصری» نامیده می شوند. بنابراین در مبانی هنرهای تجسمی الفبای تجسم یا تصویر کردن و همچنین درک آثار هنرهای تجسمی را تجربه خواهیم کرد.
عناصر و کیفیت نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به دو بخش کلی تقسیم می شوند:
1. بخشی که با آنها به طور فیزیکی و ملموس سر و کار داریم مانند : نقطه، خط، سطح، رنگ، شکل، بافت ، اندازه و تیرگی – روشنی.
2. کیفیات خاص بصری که بیشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به کار بردن عناصر بصری می باشند مانند : تعادل، تناسب، هماهنگی و کنتراست که به نیروهای بصری یک اثر تجسمی استحکام می بخشند.

شکل چیست؟
شکل را می توان جزء دسته مواردی دانست که در معماری توسط علم ریاضیات و علم معنا تعریف می گردد در واقع آغاز هر شکل را از نقطه می دانند که با تبدیل آن به دونقطه م یتوان به خط دست یافت و در گستر ش خط به اشکال اقلیدسی و با دوران آن به دایره و کره رسید که نمادی از عالم می باشد. اشکال را از لحاظ ریاضیت دارای تناسباتی دراضلاع هستند که بهترین این تناسبات را تناسبات طلائی می دانند. که در مجموعه از متناسبی از اعداد صحیح و تصاعدی هماهنگ از از قرار اعداد 21،13،8،5،3،2،1،1و ...به دست می آید که مجموع دو عدد متوالی عدد بعدی را تعریف می کند . اما تنها این اعداد طلائی در مقیاس و تناسبات دخیل نیودند بلکه مهمترین عامل تاثیر پذیر در مقیاس را می توان به انسان نسبت داد که چرا که اشکالی که در معماری استفاده می گردید خود برای کاربری انسانی تعریف می گردید که براساس در معماری گذشته مقیاسهای همچون وجب ، پا ، قدم و... به وجود آمد که بعدها بر اساس این مقیاسها تعریفی در اشکال نیز بدست آمد مثلا انسان شش پا یا هشت وجب بوده و ... که در طراحی اشکای کابردی بس فراوان دارد که باعث اهمیت اعداد خاص نیز در معماری می گردد .اما مسلمل شکل را با هندس در ریاضیات می توان تعریف کرد هندسه اشکالی که خود با عالم عرفان و معنا درگیر است به نوعی که از گسترش خطوط با 3 خط مثلث و 4 مربع ایستا و از گسترش مربع بع اطرا ف با 5 مربع چلیپا مهمترین انگاره ایرانی و مکعب 6 خطیکه بی جنبش ترین شکال است بدست می آید.
« کعبه رمزی برونی دراین عالم مادی از آن حضوری که به چشم نمی آید ، که در عالم الهی ماوراء دارد، همچنانکه جسم رمزی است برونی دراین عالم مشهود است از دل که به چشم نمی آید چرا که از عالم غیب است و اسن عالم مرئی مادی است وسیله ای ست برای عروج بدان عالم نا مرئی معنوی بزعم آنکه خداوند بر او فتح باب کرد»
شکل در معماری ما حرکتی است ازنقطه به خطوط و اشکال اقلیدسی و نهایت دایره و کره می شود که در آن مربع برگرفته از عالم چهار گانه طبایع که بر اثر نفس و عقل به ذات الهی می رسد که حرکت است از مربع با واسطهایی چون مثلث و خطوط که به دایره رسد و نهایت دایره که به کره و که خود نقطه ای در این جهان بیش نیست تبدیل می گردد که نقطه همان ذات الهی است .


مفهوم اشکال هندسی در هنر های تجسمی
مربع □
مربع از لحاظ بصری ،شکلی است متعادل ،محکم و ایستاو نموداری از استواری ، مردانگی ، سکون ، منطق و معرف زمین است.این شکل در معماری اسلامی از اهمییت بسزایی بر خوردار است و در فرهنگ ایرانی جایگاه مخصوص و ویژه ای دارد.
چهار ضلع مساوی ان میتواند نماد:
چهار عنصر باد ، اب، خاک و اتش یا چهار جهت اصلی شمال ، جنوب، شرق و غرب یا چهار فصل یا چهار مرحله زندگی از کودکی تا جوانی و میانسالی و پیری و یا چهار طبع سردی ، گرمی ، خشکی و رطوبت باشد.
افلاطون مربع را زیبا به معنی مطلق میداند و ابو یعقوب عدد چهار را کاملترین رقم میشناسد زیرا به تعداد حروف الله است.
دایره º
اگر قبول کنیم که مربع نمادی از مکان است،دایره نمادی از حرکت و زمان است همچنین نمادی از ارامش و تداوم است، زیرا کلیه نقاط پیرامون ان از یک ارزش برخوردارند واین امر تعادلی بین نیروی درونی و فضای بیرونی ایجاد میکند و باعث حرکت چرخشی و دورانی می شود و مفهوم بی پایانی را القا میکند.
در عین حال دایره نمادی است از اسمان ، عالم ملکوت ، حرکت اجسام سماوی در حول محوری دوار و سیار و نیز نمادی است از جهان معنوی و متعال.همچنین:
مربع نمادی از سکون و دایره بیانگر حرکت است.
مربع نمادی از مردانگی و دایره مبیین زنانگی و عنصر مونث است.
مربع نمادی از عقل و دایره نشانی از احساس است.
مثلث Δ
اگرمثلث بر قاعده اش قرار گیرد نمادی است از ایستایی و توازن ،پایدارترین شکل هندسی است و مثل یک کوه استوار به نظر میرسدبه واسطه زوایای تیزی که دارد سطحی مهاجم وشکلی ستیزنده به خود میگیردبه دلیل وجود نقطه رأس که انرژی و نیروی شکل را به بیرون منتقل میکند،خطر و دلهره را سبب میشود. شعارهایی نظیر گفتار نیک ، پندار نیک ،کردار نیک در دین زرتشت و یا پدر ، پسر و روح القدس و یا سه رنگ قرمز، ابی و زرد در این رابطه قرار میگیرند. این شکل خصوصیات روانشناسی رنگ زرد را داراست.
دیگر سطح های هندسی
از ترکیب سطح های اصلی بوجود میایندمانند
بیضی :خصوصیات مربع و دایره را داراست.
ذوزنقه:از مثلث و مربع ایجاد شده .
و اشکال دیگر مانند لوزی ،مستطیل و...
اینم تست روانشناسی
از کدوم شکل بدتون میاد؟
اشکال مستطیل شکل:
اگه از این شکل بدتون میاد نشون میده که قدرت تصمیم گیریتون زیاد شده و اینقدر اعتماد به نفس پیدا کردین که برتری خاصی رو نسبت به خودتون در مقابل بقیه پیدا کردین
درست در مدت زمان کوتاه میتونین به بهترین راه حل ها باسه مشکلاتتون فکر کنین و بهترین مشوقین باسه دوست و آشنا وفرزنداتون!
اشکال سه گوش:
این شکل نشون دهنده ی اقتدار و جاه طلبیه! افرادی که از این شکل خوششون نمی یاد نسبت به داشته هاشون تو زندگی خیلی قانعن و با خوشبینی به همه چی نیگاه می کنن.
رفتار خوشبینانشون باعث میشه که ترسشون از طوفان های زندگی کمتر بشه.
روانشناسان(!) میگن که این نوع خوشبینی و هوش احساسی باعث میشه شخص معمولا تو زندگی فرد موفق و پیروزی باشه!
اشکال کروی:
شما فردی گوشه گیر و غیر اجتماعی هستین
دوست دارین دایره ی دوستیتون شعاعش کمتر باشه و محدودتر!
وفادار، متعهد، با گذشت.
دوستاتونو با دقت انتخاب می کنین و باسه همیشه باهاشون میمونین.
جوری رفتار می کنین که انگار جزو خانوادتونن!
چهار گوش و مکعب:
کسی که این شکل رو دوست داره(!) فردی منظم هستش و راههای رفته شده رو میره دوباره و به نتیجه هم میرسه و خیلی از این بابت خوشحاله.
ولی اگه بدتون میاد خلاق و مبتکر هستین و اجازه میدین که تصورات ذهنتون فعال باشه .
با این طرز نگرش قادر به انجام همه کار هستین ...چون جعبه ای ذهنتون رو درگیر نکرده.
خطوط کج و کوله:
عدم علاقتون معرف استقلال و خواست شخص باسه انتخاب راهیه که علی رغم علاقه ی باقیست!
دوست دارین تمام اطرافیانتون خوشحال باشن و میتونین یه عده آدم ناشناس و جدید در یک جمع رو سرگرم کنین و ساعت ها به حرفاشون گوش بدین.
خالق هارمونی و هماهنگی هستین.

شکلها ، رنگها ، معناها
زرد، رنگ مثلث و سه گوش است مانند مثلث که گوشه های مختلف و نوک های تیز دارد ، زرد نمونه های متنوع دارد و همه تقریبا" آزار دهنده اند . انواع زرد ها با انواع سه گوشها همسنگی می کنند ، نمونه کامل و بهترین آن زرد طیف خورشید ( کادمیوم میانه ) است که با مثلث متساوی الاضلاع تطبیق می کند . زردهای سبزگین با مثلثهای باز کشیده و زردهای تند آزار دهنده با مثلثهای تند و ایستاده برابرند . ایستایی خط عمود و شکلهای عمودی با رنگ زرد تشدید می شود همچنان که رنگ زرد در مثلث ، تندتر ، متشعشع تر ، آزار دهنده تر و هیجان آور تر است . شعله و شراره از دگردیسیهای مثلث زرد به وجود می آید . هنگامی که زرد در دایره جا گرفته ، از ویژگیهای خود می کاهد و آرامتر شده به سبزی می گراید و نیز شدت (( آبیت )) آبی را هم می کاهد . در مربع بر زینگی تاریک – روشن و زینگی رنگی خود می افزاید و نارنجی فام می شود یعنی از شدت و هیجان وحدت خود کم می کند و متعادل تر می گردد در حالی که در کیفیت رنگی اش هیچ دگرگونی ایجاد نمی شود.
سرخ رنگ مربع است.قرمز یا سرخ تیره فام رنگ مستطیل است.قرمز در مستطیل کشیده افقی،رنگ ( آلیزارین ) و مایل به بنفش به خود می گیرد و در مستطیل عمودی از سردی خود کاسته سرخ می شود یعنی گرمتر و متعادل تر می گردد. در این حال رنگ ژرانیوم یا ماژنتا ( تقریبا" ارغوانی روشن ) به وجود می آید و حس می شود . رنگ سرخ طیف خورشید ، رنگ مربع است با چهار گوشه راست و چهار پهلوی برابر ، این رنگ در مثلث خصیصه نارنجی پیدا می کند و در دایره بنفش گون می شود . در صورتی که در بیضی قرار گیرد ، خصیصه قهوه ای می یابد ، زیرا قهوه ای رنگ بیضی است و از سرخ و سیاه و یا از سرخ و آبی تیره ( پروس یا کبالت سیر ) به هنگام هم آمیزی به وجود می آید . در مورد نارنجی ، یعنی آمیزه زرد مادی و سرخ مادی ، باید گفت که با شکلهایی تطبیق می کند که ازبرخورد مثلث و مربع به وجود آمده باشند و ذوزنقه یکی از این گونه شکلهاست .
نارنجی نیز در مثلث روشنتر و زردگین و در مربع سرخگین به نظر می آید . سبز در مثلث فعل تر از سبز در مربع است. در مربع حالت اعتدال سرخ به خود می گیرد یعنی در عین آرامش بر شدت نیروی محرکه خود می افزاید و آماده دگردیسی می شود .این سبز در دایره ، تیره فام و آبی گین می شود. آبی رنگ آسمان و در عین حال خود گرا و گیرای بیننده است و دایره ، شکلی است دورانی و با چرخش خود بیننده را به درون و مرکزش می کشاند و با آبی توافق کامل دارد . یک آبی روشن در دایره با آبی تیره در یک شکل نا مشخص همسنگ است همچنان که آبی تیره در یک مستطیل کشیده به آبی روشن می گراید و در یک مستطیل عمودی به سبز گرایش پیدا می کند . آبی در مثلث سبز گون میشود و فعال می گردد و در ضمن از خشونت مثلث کاسته آن را معتدل می کند. آبی در مثلث مانع تبذیر نیروهایش می شود . آبی در مربع بنفش گون می شود و یا حالت قهوه ای به خود می گیرد ( به ویژه اگر آبی گرم باشد ) . بنفش در مربع قرمز گون و در مثلث سرخ فام می شود . قهوه ای رنگی است که در موارد متعدد با بیضی تطبیق داده شده است . بیضی شکل دورانی دو کانونی است که سرد است ولیکن در تضاد با سردی خود است . قهوه ای رنگی است که از قرمز گرم و آبی گرم و یا هر قرمز با سیاه ایجاد می شود. قهوه ای رنگی چرکین ، ولی نیرومند و پر توان است.

رابطه شکل و کانسپت در معماری
"آنچه انسان از دنیای درون و بیرون خود درک می کند ، سرانجام به صورت شکلی از بیان و با معنای خاص به عرصه ظهور می رسد . اینکه معانی ، زندگی را شکل می دهند یا زندگی مفاهیم را به وجود می آورد ، شاید پرداختن به یک دور باطل باشد . اما ملاکهای ارزش گذاری در ذهن انسان معیارهای معناگر و مفهوم ساز هستند ." (1) موسیقی با نت ها نواخته می شود ، شعر با کلمات سروده می شود ، معماری نیز برای نواخته شدن و یا حتی سروده شدن احتیاج به ایده و کانسپت دارد تا به فضا فرم ببخشد و احساسات انسانی را بیدار کند . ایده و یا مفاهیم شکل دهنده معماری در بطن انتزاع واقعیت های پیرامون مانند طبیعت ، شیوه زندگی یا حتی تاریخ نهفته است . هنر مفهومی و یا حتی معماری مفهوم گرا را می توان ، شکل انتزاعی از اندیشه هایی دانست که در ذهن هنرمند از معنا و اثر هنری پدید می آید و سرانجام در ساختاری پیشنهادی و به صورت های بسیار متنوع به نمایش گذاشته شود. به نظر من معماری بدون پشتوانه مفهومی مناسب مانند صدایی است گوش خراش که تنها از قرارگیری چند نت در کنار هم ایجاد شده است و نمی توان آن را موسیقی خواند . معماری تنها تمرین هنرمندانه سرهم بندی کردن یک پلان از پیش تعیین شده نیست ، بلکه معماری هنر معنا دادن به فضا است که یکی از ابزار آن ایده یا مفاهیم انتزاعی است که به صورت تصاویر و طرح ها نمایانگر می شود . خطی که به منظوری دقیق و حساب شده توسط هنرمند مفهوم گرا ترسیم می شود ، بعضا می تواند دنیای ما را دگرگون کند . البته منظور دنیایی با ابعاد معنوی است که در آن برانگیختن ذهن مد نظر است . ترسیم آگاهانه خط تنها هنگامی حادث می شود که منطق بنا شده بر اساس خواست معمار در روند طراحی نفوذ کرده باشد . در این صورت نظم فضایی ، نه تنها به شکلی نا آگاهانه که با دلایل منطقی ادراک خواهد شد .
به بیان دیگر کانسپت ، سناریویی است که شکل گیری فرم معماری را کارگردانی می کند . یک معماری مفهومی با جرقه های یک ایده در ذهن معمار آغاز می گردد . کم کم به صورت طرح ها و تصاویر ، شکل می گیرد و در نهایت به صورت فضایی نظم یافته در راستای منطق معمار ، عرض اندام می کند . معماری بدون هیچ یک از اصول گفته شده نمی تواند مفهوم چندانی داشته باشد و تاثیری عمیق بر بیننده بگذارد و چند لحظه ای او را به فکر وادارد . زیبایی هنر مفهومی در ایجاد اندیشه و در کثرت برداشت های متفاوت از آن است ، زیرا که به تعداد بینندگان آن می تواند فکر و احساس وجود داشته باشد . در اینجا ست که رابطه هنرمند ، اثر هنری و مخاطب دگرگون می شود و گاهی در این رابطه مخاطب و حتی هنرمند بخشی از کلیت و شکل اثر هنری و مفهوم آن به شمار می آید . در آخر می توان " معماری را تجسم همزمان پیچیدگی و انتزاع دانست . معماری اصلی ترین وسیله رویکردهایی است که باعث ترکیب متنافر پیچیدگی و انتزاع در یک کل یگانه است." (2) کانسپت نیز از ترکیب اشکال نمود پیدا می کند که در ترکیبی موزون از اشکال هندسی و غیرهندسی موجود در طبیعت ایده ها جلوه گر می شوند که نهایتا به یک کانسپت می انجامد. پس کانسپت ها و ایده ها از اشکال نتیجه می شوند .
رویکرد شکلی به معماری در کارهای هادی میرمیران و بهرام شیردل نشان از مطلب فوق الذکر دارد ، دکتر میرمیران در کانسپتهای طرح های نامی خود به ترکیب اشکال (بازی با اشکال) در رسیدن به ایده ها یاد کرده است .

نتیجه گیری
با توجه به مطالب فوق الذکر چنین می توان نتیجه گرفت که شکل در معماری ایرانی حرکتی است از عالم ماده به ذات الهی که با استفاده از مفاهیم و تفکرات در کنار هم به فرم تعالی می یابد و به نوعی اشکال در معماری ایرانی را میتوان بر اساس الهام تفکر گسترش ذات الهی تبدیل آن به عالم و هستی است که کنار هم قرار میگیرند وبه وجود می آیند .

پی نوشت :
1. Nov 13 . 2004www.memar.blogspot.com - تادائو آندو
2. همان
منابع :
1. عسگری کیا ، محمد سعید- در باب طراحی تادائو آندو – معماری و شهرسازی – فروردین 1381 – 64 و 65
2. حسینی راد ، عبدالمجید – هنر مفهومی - معماری و شهرسازی – فروردین 1381 – 64 و 65
3.کتاب فرم فضا نظم
5. سایتهای اینترنتی

سه شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 11:26  
 نظرات    
 
مائده علیشاهی 18:37 سه شنبه 16 خرداد 1391
1
 مائده علیشاهی
بینهایت سپاس....
موفق باشید